استاد رضا بابایی متولد ۱۳۴۳ است. وی مدرس حوزه و دانشگاه، ادیب، محقق و پژوهشگر و مسؤول انجمن قلم حوزه می باشد. ایشان نویسنده بیش از بیست کتاب و افزون بر پنجاه مقاله در زمینههای دینشناسی، فرهنگی، تاریخی و ادبی است. از جمله آثار ایشان می توان به مولوی و قرآن ، درآمدی بر دینشناسی حافظ ، بهتر بنویسیم ، خارج از نوبت ، آیین قلم ، نیایشنامه ، اعجاز بیانی قرآن ، پیششرطهای پژوهش در علوم دینی ، دین و دینداری ، محمد برگزیدۀ خدا ، علی پیشوای مؤمنان ، پیوند جان و جانان و حکایت خوبان اشاره کرد.
در این مقاله چند نکته ی نویسندگی از استاد رضا بابایی را با هم مرور میکنیم:
1. در نویسندگی، درستی، سادگی و نغزگویی کافی است.
گو این که اگر نوشتن برای کسی آسان باشد بسیار مینویسد و بسیار نویسی خواه ناخواه به زیبانویسی می انجامد؛ زیرا کار نیکو کردن از پر کردن است. آن که بسیار مینویسد و از قلم خود بیش از دیگران کار میکشد به حتم قلم توانمندتری مییابد؛ چنان که از دو دست ما دستی قوی تر است که از آن کار بیشتری میکشیم بنابراین قانون زیر را باید قانون طلایی نویسندگی دانست:
راحت نوشتن » بسیار نوشتن » زیبایی و سنجیدگی
غیر از این نویسنده ویژگیهای دیگری نیز دارد: تازه گویی، جامعیت نسبی، سخت کوشی در جمع آوری اطلاعات و مواد اولیه، تردید در اقوال و آرای مشهورريال اهتمام به درست نویسی و آراستگی در حد معمولريال توانایی در پرورش مطالب و نگاه مهندسی به سازه نوشتار از آن میان است.
2. اهمیت قریحه و استعداد در نوشتن
اگر کارسازی استعداد ویژه را در علوم و فنون بتوان انکار کرد یا بی اهمیت نشان داد، در هنر نمیتوان. ذوق برای هنر همچون آب برای ماهی یا هوا برای پرواز است. نویسندگی نیز هنر است و مانند همه هنرها موقوف استعداد ویژه و ذوق خداداد. کوشش و تمرین و تکرار با همه آثار و اثماری که دارد جای ذوق و استعداد را به کمال نمیگیرد. استعداد و شایستگی فطری، همان دولتی است که بی خون دل آید به کنار.
3.راههای پرورش ذوق و استعداد
راه های پرورش و افزایش ذوق نویسندگی بسیار است و شاید بهترین و مؤثرترین آنها : دیدار پی در پی با آفرینشهای هنری برجسته است؛ اعم از هنرهای دیداری و شنیداری و جز آنها. مطالعه آثار ممتاز و هنرمندانه، ذوق افزا است. تماشا استعداد را شکوفا میکند. نگاه دیگرگون و منظریابی هوشمندانه، ذهن را آزموده میکند و قلم را چالاک. هنر یعنی یافتن منظرهای نو برای دیدارهای تازه .آنگاه که در هنر دیگران خیره میشویم، همه دریچه های روح خود را گشودهایم تا بر ما بیارد آنچه بر آفرینندگان با ذوق باریده است. خواندن شعر دلربا، دیدن یک فیلم زیبا و مرور مکرر بر متنهای جاندار، روحی تازه در قلم و اندیشهی نویسنده میدمد و او را برای هر گونه آفرینش هنری آماده می کند.
4.برای نویسنده شدن، زیاد شعر بخوانید
گاهی تأمل در بوطیقا(هنر وفن شاعری) و زبان یک شاعر در یک قطعه شعری، به اندازه شرکت در یک دوره کلاس نویسندگی، نکته آموز است. شعر را باید خواند و از آن لذت برد و گاه و بی گاه زمزمهاش کرد. همین قدر برای مکیدن شهد ذوق از میان گلبرگهای شعر کافی است. گام های پسین به کار کسانی می آید که مقاصد دیگر دارند.
کمترین ارمغان شعر برای قلم نویسندگان واژه است. بیفزایید بر آن، ساختارهای نو و متفاوت برای جمله سازی و تزریق ذوق و قریحه به خواننده. بارانداز همهی این مواهب و امدادها ناخودآگاه است. هنگام شعر خوانی انبوهی از فعل و انفعالات روحی و زبانی در ضمیر ما رخ می دهد که خود از آن بی خبریم؛ اما به هنگام نوشتن نامه ای برای دوست خود یا تحریر مقاله ای برای انتشار در مجله ای همه آنچه ناآگاهانه از شهد شعر در جان خود کشیدهایم، ناگاه سر بر می آورد و بر روی کاغذ مینشیند.
4.کسب تجربه
تجربه ی نویسندگی، از دو راه حاصل میآید: خواندن و نوشتن. نوشتن از آن رو که «هنر» است، محتاج استعداد ویژه یا همان ذوق است؛ اما در «فن» یا «صناعت» بودن آن نیز نباید شک کرد؛ پس تجربه را نیز لازم دارد. کارورزی پیوسته، از لوازم آموختن هر فنّی است. تمام آنچه یک نجّار ماهر میتواند برای شاگرد نوآموز خود به زبان آرد، بیش از چند سخنرانی ملالآور نیست؛ اما همو میتواند شاگردش را سالها به کار گمارد و در هر لحظه چیزی به او بیاموزد.