در پست قبلی از همین مجموعه، سه راه برای جوشاندن چشمهی خلاقیت بررسی کردیم. در این مقاله چند تکنیک موثر برای شروع داستاننویسی ارائه میدهیم. قول میدهیم با به کار بستن این موارد بتوانید بالاخره آنچه در ذهنتان میگذرد را بر روی کاغذ جاری کنید.
1- مشخص کنید هدف و نیت شما از نوشتن داستان چیست.
از خودتان بپرسید در پایان داستان، خوانندهی کتاب من چه چیزی خواهد آموخت؟ چه احساساتی را تجربه خواهد کرد؟ چه چیزهایی را درک خواهد نمود؟ بهتر است در ابتدای فایل ورد، نیت خود را از نوشتن آن داستان یادداشت کنید.
مثال:
مخاطب هدف من یاد خواهد گرفت که چطور در جمع دوستانش مهربانی و سخاوت داشته باشد.
یا
خواننده من خواهد آموخت که راه موفق شدن، در تلاش کردن و شکست خوردن است.
این شفافیت سنگ محکی برای نوشتهی شما از ابتدا تا انتهای داستان خواهد بود.
2- هنگام قصه گفتن صدایتان را ضبط کنید.
فشاری که برای نوشتن یک داستان بینقص به خود وارد میکنید میتواند مانعی برای شروع نوشتن باشد. گوشی یا یک وسیله ضبط صوت برداشته و خیلی ساده داستانی که در ذهنتان جولان میدهد را به زبان بیاورید. پیادهروی کنید، و همزمان تصور کنید مشغول خواندن قصه برای مخاطبِ هدفتان هستید. اصلا نگران جملات کوتاه و مختصر و بیسروته نباشید. وقتی ضبط داستان تمام شد میتوانید آن را گوش کرده و همزمان به کاعذ منتقل کنید. در نهایت با یک دستنویس اولیه از داستانتان روبرو میشوید که قابلیت تبدیل به یک اثر جهانی را دارد!
3- یک قطعه متن یا عبارت کوتاه بنویسید.
ماریان ریچموند (نویسنده) میگفت: «یک روز لپتاپم را روشن کردم تا یک داستان کودک درباره تعهد و قول دادن بنویسم، در مورد همه قولهایی که ما میتوانیم و نمیتوانیم به کودکانمان بدهیم. بجای اینکه یک داستان کامل بنویسم، لیستی تصادفی پایین صفحه نوشتم:
خانه، ساعت، انتخابها، آرزوها و…
در واقع درباره تمام چیزهایی که میشود قول داد یک بارش فکری کردم. بعد هم با کلماتی که به ذهنم میرسید واجآرایی کردم.
مثلا:
سوسن و سرو، ماه و ماهی، بلبل و بنفشه
اصلا مطمئن نبودم که این عبارتها جایی در داستانم پیدا میکنند یا نه، اما از بازی با واژهها لذت میبردم.»
شما هم میتوانید با واژهها بازی کنید و ترکیبهای جالب و خندهدار بسازید. فشار را از روی خودتان بردارید و از نوشتن لذت ببرید.
4- تمرین صفحات صبحگاهی
جولیا کامرون، نویسنده کتاب راه هنرمند، یک تمرین نویسندگی روزانه به نام «صفحات صبحگاهی» پیشنهاد میدهد. صفحات صبحگاهی 3 صفحه جریان آزاد نوشتن درباره هرچیزی است که به ذهن شما خطور میکند. صفحات صبحگاهی درواقع یک سطل زباله برای دور انداختن هر فکری است که اول صبح در مغز شما جولان میدهد. این تمرین یکی از مهمترین ابزارهای خلاقیت است. پیشنهاد میکنم حتما از یک دفتر مخصوص (و نه گوشی و لپتاپ) برای نوشتن صفحات صبحگاهی استفاده کنید.
اگر حس میکنید 3 صفحه زیاد است، میتوانید به خود بگویید فقط به مدت نیم ساعت، یا فقط 400 کلمه مینویسم.
5- کشیدن مایندمپ (نقشه ذهنی)
نوشتن کلمات روی کاغذ تنها یک راه داستاننویسی است. راه دیگری هم وجود دارد، مثلا روش تصویری. یک دایره بزرگ وسط صفحه بکشید. در داخل دایره هدف داستان یا عنوان داستان را بنویسید. حالا اطراف دایره ایدههایتان را بنویسید. شروعهای احتمالی داستان، قسمت میانی و پایانی داستان و جملات بامزه بنویسید.
تغییر روش نوشتن داستان خلاقیت را دوباره راه میاندازد.
6- اجازه بده خلاقیت، مرکب تو را براند.
چیزی که جریان خلاقیت را از کار میاندازد، از پیش تعیین کردن خروجی است. شاید درمورد ایده داستان کاملا مطمئن باشیم، اما در میانهی راه چرخمان متوقف شود. در این جور مواقع خوب است بپرسیم داستان قرار است چه به ما بگوید. آیا میخواهد چیز دیگری بگوید؟ یا با یک پیچش پیرنگ (تغییری ناگهانی و غیرمنتظره در طالع یا موقعیت شخصیت ها، محیط یا پیرنگ داستان) تمام شود؟
اجازه بدهید خودِ نوشته مقصد را تعیین کند. اجازه بدهید شما را به جایی ببرند که پیشبینی نکرده بودید. بگذارید کلمات خودشان را برای شما آشکار کنند.
هر داستان با یک کلمه شروع میشود
اگر نمیدانید چه داستانی بنویسید یا چطور شروع کنید، طبیعی است و تنها نیستید. هر داستان، شعر یا مقاله با یک واژه شروع میشود. هر تیتر جذابی، با تیترهای نه چندان جالب شروع میشوند.
اما زیبایی کار در این است که یک کلمه، کنار کلمات دیگر جمله را شکل میدهد و بعد پاراگراف را، و بعد بزودی، یک داستان. فقط کافی است اولین کلمه را بنویسید.
منتظر تمرینهای شما در جعبهی نظرات هستیم.
برگرفته از مقاله thewritepractice