قبل اینکه در مورد ساخت عادت روزانه نوشتن صحبت کنیم باید بدانیم عادت دقیقا چیست.

 آناتومی یک عادت

تثبیت یک عادت دقیقا شبیه نصب یک برنامه کامپیوتری است. عادت در بخشی از مغز شما به نام عقده های قاعده ای مغز (Basal ganglia) زیست می‌کند و از سه بخش تشکیل می شود:

  1. محرک
  2. روتین
  3. پاداش

محرک از روی اسمش مشخص است، به رویدادهایی اطلاق می‌شود که عادت را فعال می کند. البته از یک عادت به عادت دیگر فرق می کند، اما همه ی عادت ها این محرک رو دارند. میتونید با بررسی روتین صبحگاهی خودتون این موضوع رو متوجه بشید. احتمالا آلارم گوشی تون زنگ میخوره (محرک)، بعد بلند میشید کتری رو روشن میکنید، نماز میخونید و…

روتین در واقع بخش اصلی یک عادت است. همان کاری است که انجام میدهید. ممکنه روتین صبحتون به این شکل باشه: وقتی آلارم زنگ میخوره، از رختخواب بلند میشید، بعد از نیایش های صبحگاهی لباس میپوشید و برای پیاده روی به پارک می روید. یا شایدم بلند میشید و صبحانه می خورید، یا میرید سراغ گوشی. احتمال زیاد اکثر روزها به همین شکل سپری میشود.

پاداش چیزی است که از انجام روتین به دست میارید. مثلا وقتی از پیاده روی صبحگاهی برمیگردید اندورفین های بدنتان بیشتر میشود و در طی روز سرحال تر هستید. اگر چای یا قهوه بنوشید پاداش آن افزایش انرژی و تمرکز ذهنی است.

عادتهای خوب و عادت های بد

قاعدتا همه عادت ها خوب نیستند. برخی عادتها منجر به افزایش وزن میشوند. بعضی عادتها فقط زمان ما را هدر می دهند بدون اینکه نتیجه خاصی دربر داشته باشند : مثل گشتن در فضای مجازی و بازی کامپیوتری

آیا این امکان وجود دارد که مثل برنامه کامپیوتری، عادت های ناسالم را حذف کنیم؟

معکوس کردن عادت

علی سعی کرد کمی در عادتهای صبحش تغییر ایجاد کند. این روتین او بود که باعث میشد اضافه وزن بگیرد. محرک (زنگ آلارم) مشکلی نداشت. نیازی هم به تغییر پاداش (احساس رضایت درونی) نبود. چیزی که لازم بود عوض شود روتین او بود. یعنی کارهایی که باید اول صبح انجام میداد. او سعی کرد به جای تغییر محرک یا پاداش، روتینش را عوض کند.

از آن روز علی با همان زنگ آلارم همیشگی نیم ساعت  زودتر از خواب بیدار شد. به پیاده روی نزدیک پارک رفت، سر راه (مثل همیشه) قهوه خرید. اما این دفعه فنجان کوتاه تر برای قهوه و شکلات کوچکتری انتخاب کرد. گرچه همچنان شکر و کافئین دریافت می کرد، اما لااقل کالری های دریافتی اش را تقریبا نصف کرد. بعد در طول روز سعی کرد نرمش کوتاه ده دقیقه ای انجام دهد تا بتواند این کالری اضافه را مدیریت کند.

این روتین جدید برای هفته های اول کمی چالش برانگیز بود. اما علی بر تغییر روتینش ثابت قدم ماند و بعد از سه هفته توانست این عادت جدید را در خودش تثبیت کند. و هیچ وقت به روتین قبلی اش باز نگشت. و بعد به سرعت وزنش کم شد.

می پرسید اینها چه ربطی به نوشتن دارد؟ خب این قاعده را در هر جایی میتوان به کار برد. وقتی هر کاری را به عادت های قابل فهم تری تبدیل میکنید انگیزه ها، موفقیت ها و خواسته های شما وجهه معنادارتری به خود می گیرند. ما بیش از آنچه که فکر میکنیم تحت تاثیر عادت هایمان هستیم و دانستن این نکته قدرت بی حد و حصری به شما می دهد.

تمرین:

روتین روزانه تون رو به صورت لیستی از عادت ها بنویسید. کنار هر عادت یک حرف (خ) یا (ب) به عنوان خوب یا بد بنویسید. وقتی لیست کامل شد یک عادتی که می خواهید تغییر دهید را انتخاب کنید، میخواهیم در قسمت های بعد این عادت را تغییر بدهیم تا پایه و اساس روزانه نویسی شما بشود. در حال حاضر فقط کافیه یکی از این عادت ها رو انتخاب کنید.

منتظر قسمت های بعدی باشید 🙂