اگر از علاقه‌مندان نوشتن باشید، احتمالا بارها به خودتان گفتید : «حتما از امروز نوشتن کتاب را شروع می‌کنم.» اما شروع نکردید. درسته؟

بله درک می‌کنیم. شروع هر کاری سخت است و البته اینکه نمی‌دانیم چطور شروع کنیم کار را سخت‌تر می‌کند.

نوشتن کتاب کودک ظاهرا ساده است، اما وقتی پای کار می‌نشینید، اول کدام قسمت را می‌نویسید؟ فقط 32 صفحه است! باید تعداد کمی کلمه در 32 صفحه پخش کنید، و در عین حال باید تلاش کنید در تمام صفحات کشش داستان حفظ شود.

جالب است، خلق و نوشتن یک کتاب قصه کودک، به اندازه یک رمان بزرگسال زحمت دارد. چون مخاطب ما واقعا خاص است. البته نگران نباشید! هر مشکلی چاره‌ای دارد. کافی است طبق نکاتی که در این مقاله نوشته‌ایم پیش بروید. حتما بعد از دو سه ماه تغییرات چشم‌گیری را مشاهده می‌کنید.

هدف شما از نوشتن داستان کودک چیست؟

آیا واقعا عاشق نوشتن قصه برای بچه‌ها هستید؟ یا به کتاب‌های کودک علاقه‌مندید؟ آیا تصویرگری هستید که مایل است قصه‌های خودش را طراحی کند؟ بر اساس علاقه می‌نویسید؟ یا سود و کسب درآمد؟ یا هردو؟ بچه‌هایی که کتاب شما را می‌خوانند در تصوراتتان چه کسانی هستند؟ چرا کتاب شما را می‌خوانند؟ 

درباره این سوالات فکر کنید چرا که به خلق داستان بهتر کمک می‌کند.

هر روز بنویسید و طراحی کنید

چه نویسنده باشید چه تصویرساز، تمام قصه‌های خوب از ساعت‌ها تلاش و تمرین متولد می‌شوند.

کتاب «حیوانات زیر تخت» از یک چالش ساده به وجود آمد: طراحی حیوانات برای 100 روز متوالی. وقتی مگ اسمایلی هر روز این تمرین را انجام می‌داد، طراحی‌هایش بیشتر فرم داستان به خود می‌گرفت. بسیاری از شخصیت‌هایی که خلق می‌کنید، داستان‌هایی که به آن فکر می‌کنید یا سطرهایی که می‌نویسید در کتاب نهایی نوشته نمی‌شود، اما این به معنای هدر دادن وقت نیست. این کار (یعنی نوشتن و طراحی مستمر) فضا را برای خلق آن داستانِ بینظیر درون ذهن‌تان مهیا می‌کند. لازم نیست حتما روی پروژه ای کار کنید. بلکه دائم قلم و کاغذ در دست داشته بشید و هر بار چیزی بنویسید.

کتاب کودک بخوانید

ریتم، و سبک کار است که یک کتاب کودک را موفق می‌کند. خط سیر داستان‌ها الگوی خاصی دارند. شخصیت‌ها ویژگی‌های مشترکی دارند. ژانرهای مختلف را بخوانید، به رابطه بین کلمات و تصاویر دقت کنید. ببینید چه داستانی خوب کار شده و چه داستانی ضعیف. اگر نمی‌دانید درباره چه بنویسید این مرحله را جدی بگیرید.

روی هر شخصیت تک به تک کار کنید

قبل از اینکه شخصیت‌ها را وارد داستان کنید باید آنها را دقیق بشناسید. انسان هستند یا حیوان؟ یا موجودی که نه انسان است و نه حیوان؟ سنش چقدر است؟ شخصیت‌های جانبی چطور؟ چه شکلی هستند؟ ویژگی‌های شخصیتی‌شان را می‌دانید؟ شخصیت داستانی شما در واقعیت به چه کسی نزدیک است؟ وقتی شخصیت‌ها را بخوبی بشناسید داستان‌تان کم کم شکل می‌گیرد.

در مورد عناصر داستان فکر کنید

داستان شما کجا اتفاق می افتد؟ کاملا دنیای شخصیت‌ها را بشناسید و در مورد اتفاقاتی که قرار است بیفتد طوفان فکری داشته باشید.

گروه سنی را در نظر بگیرید

باید بدانید داستان تان مناسب چه رده سنی است. کتابهای کودکان در یکی از دسته های زیر قرار می‌گیرند:

  • کتابهای مخصوص کودکان نوپا (1 تا 3 سال): حداکثر 300 کلمه
  • کتابهای تصویری (3 تا 5 سال): حداکثر 500 کلمه
  • کتاب های تصویری (4 تا  سال): حداکثر 00 کلمه
  • کتابهای آسان خوان (5 تا 8 سال): 32 تا 64 صفحه ، و حداکثر 1200 کلمه.

سناریوهای مختلفی برای شخصیت‌های داستان خلق کنید

شخصیت داستان چه مسائلی را می‌تواند حل کند؟ چه چالش هایی؟ در این موقعیت‌ها چه کسی همراه شخصیت اصلی است؟ اگر میخواهید کتاب غیرداستانی بنویسید، حتما یک شخصیت کودکانه خلق کنید که این شخصیت اطلاعات و دانش‌های مورد نظر را کشف می‌کند. به این ترتیب مخاطب خردسال ارتباط بهتری با کتاب برقرار می‌کند.

منحنی داستانی داشته باشید

کتاب را با یک بخش آغازین، بخش میانی، نقطه عطف و گره‌گشایی (حل شدن مسئله) طرح‌ریزی کنید. این اصل هم برای کتاب داستانی و هم غیرداستانی صدق می‌کند.

بنویسید

نوشتن را شروع کنید. چند بار بازنویسی کنید. آن را بلند بخوانید. از دیگران بازخورد بگیرید. و مجددا بازنویسی کنید.

منبع